Seda (Bruit)
صدا
صداي ناله شبگير ميآيد
ز پشت درچه هاي قلب هاشان
كبوتر هاي جلد خانه دوست را مي گويم
كه شب را از وراي پرده اي سيمين
بر صبحدم
نه،
كه بر بامدادان هر روزگاران مي دوزند
به زير گوش هم سر در گريبان
نه يكبار و نه صدها بار
هزار و صد هزاران تكرار مي بافند
غزل زافسانه هاي پر از پيچ و خم دستار ميخوانند
صداي ناله شبگير مي آيد
ز ژرفاي گلوشان
به سان بانگ چاه هاي نيم سر بسته
تو گويي قورقو هاشان
ز جان بي رمق , نه،
كه از پرواي بر هم خوردن خواب شغالان
چنين زار و خفيف و خسته و افگار ميآيد.